English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8211 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
received power U توان دریافتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
received U پذیرفته
received U متداول
received U مورد قبول
received U معیار
received U استانده
received U معمولی
We just received word that . . . U هم اکنون اطلاع رسید که …
I have just received your letter. U کاغذت تازه به دستم رسیده است
Received Pronunciation U لهجهاستانداردانگلیسیبریتانیایی
received data U داده دریافت شده
received for shipment U تحویل شده برای حمل
he was received to membership U بعضویت پذیرفته شد
goods received note U برگه دریافت کالا
it received royal assent U به توشیح ملوکانه رسید
he received a broken hand U دستش شکست
He received several bullet wounds U چندین تیربه اوخورد
he received a fire treatment U رایگان
he received a fire treatment U معالجه شد
received line signal detect U کشف سیگنال خط دریافتی
hunger for power [craving for power] U میل شدید به قدرت
useful power U قدرت مفید
useful power U توان مفید
power down U قطع نیرو
power 0 U تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
will-power U تصمیم
will-power U اراده
will to power U قدرت خواهی
will-power U عزم راسخ
will-power U قدرت اراده
power U زور
p in power to do something U عدم نیروبرای کردن کاری
outside power U جریان خارجی
power down U قطع برق خاموش کردن
power saw U دستگاه اره
to the power of [three] U به توان [سه] [ریاضی]
power U قوه [ریاضی]
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
e. power U نیروی اجرایی
e. power U قوه مجریه
power on U روشن کردن
will power <idiom> U قدرت
power [over somebody/something] U قدرت [ بر کسی یا چیزی]
power up U برق
power up U روشن کردن
power i U طرح شماره یک بازی با سه مدافع
power saw U اره ماشینی
in power U صاحب مقام
in power U دارای اختیارات
i did all in my power U انچه در توانم بود کردم
power U توان [ریاضی]
power U توان
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
power U نیرو
power U قوه
power U توان برقی
power U راندن
power U قوه یا توان
power U که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power U دستگاه برقی
power U قدرت نیرو
power U شدت
power U درشت نمایی قدرت دوربین
power U انرژی
power U حداکثر تلاش در کمترین زمان
power U مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power U برقی
power U حذف توان کامپیوتر
power U اقتدار و اختیار
power U بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power U اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power U توان از دست رفته
power U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power U خاموش کردن یک وسیله
power U تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power U روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power U اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power U برتری
power U قدرت
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power U نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power U اقتدار سلطه نیروی برق
power U زور بکاربردن
power U نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power U قدرت دیدذره بین
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power U قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power U برق
power U دولت
power U توان نیرو
power U توانایی
power level U تراز توان
power loss U تلف قدرت
power loss U اتلاف توان
power jack U جک
power loss U گمگشتگی قدرت
power endurance U توان استقامت
power law U قانون توانی
power mains U شبکه جریان قوی
power outege U قطع قدرت
power outege U قطع برق
power output U توان خروجی
power pack U باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
power pack U جعبه تغذیه
power play U نقشه تهاجمی
power installation U تاسیسات جریان قوی
power play U حمله دسته جمعی
power pack U دستگاه تنظیم برق
power blackout U قطع برق
power mains U شبکه نیرو
power meter U دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power mower U چمن زن یا علف چین موتوری
power of production U نیروی تولید
power of reservation U حق اعتراض
power of reservation U حق نگهداری وذخیره کردن
power of the keys U اختیارات کلیسای پاپ
power play U وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
power cut U رفتن برق
power cable U کابل قدرت
power cable U کابل جریان قوی
power circuit U مدار توان
power consumer U مصرف برق
power consumer U مصرف انرژی مصرف توان
power consumption U مصرف قدرت
power consumption U مصرف برق
power dissipation U اتلاف قدرت
power distribution U پخش قدرت
power brake U ترمز سروو
power blower U دمنده برقی
power block U سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
power failure U رفتن برق
output power U توان خروجی
power blackout U رفتن برق
police power U نیروی انتظامی
police power U نیروی پلیس
police power U دادگاه پلیس
power cut U قطع برق
power amplifier U تقویت کننده قدرت
power failure U قطع برق
power approach U تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
power dive U شیرجه رفتن هواپیما
power dive U شیرجه
power function U تابع توان
peak power U بار خارجی بیشینه
power function U این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power function U تابع توانی
power function U تابع قدرت
power blackout U خاموشی
power hacksaw U اره کمانهای
power hacksaw U کمان اره
power head U سر موتور
power head U نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power fuel U سوخت
power forward U مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power forward U فوروارد قوی
power dive U با استفاده از نیروی موتور طیاره
great power U کشور با قدرت
power cut U خاموشی
power factor U ضریب توان
power factor U ضریب قدرت
power failure U خاموشی
power form U تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power house U کارخانه برق
reflecting power U قدرت انعکاس
corridors of power U مکانهاییکهتصمیماتمهمدرآنجااتخاذمیشود
social power U قدرت اجتماعی
sounp power U توان صوتی
source of power U منبع قدرت
source of power U منبع انرژی
TV power button U دکمهروشنکنندهتلوزیون
starting power U توانایی راه اندازی
starting power U قدرت راه اندازی
super power U ابر نیرو
super power U ابر قدرت
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
sea power U کشور دریایی
refractive power U قدرت شکست
resolution power U توان تفکیک
resolving power U توان تفکیک تلسکوپ
resolving power U قدرت تفکیک
resolving power U اندازه گیری توانایی سیستم نوری برای تشخیص خط وط سیاه روی صفحه سفید.
power point U اتصالبرق
power cut U قطعبرق
ruling power U سلطان
scattering power U قدرت پراکندگی
sea power U نیروی دریایی کشور حاکم بر دریاها
the power of imagination U نیروی پندار
the power of imagination U قوه تصور
world power U جهان نیرو
world power U ابرنیرو
world power U قدرت دنیوی
world power U قدرت جهانی
world power U کشوربسیار قوی
power turbines U توربینهایقدرت
power train U آموزشقدرت
power takeoff U قدرت
power button U دکمهروشن
power socket پریز برق
wattless power U توان راکتیو یا غیرموثر
Recent search history Forum search
1دریافت کردم
3ترجمه كلمه زايش به انگليسي مثلا زن توانايي زايش دارد
1سه ساکته برقی را چه میګوید؟
1رسانایی هم ارز چیست
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
1Rotating machinery capable of supplying or absorbing real and reactive power in any of a number of operating quadrant combinations.
1Rotating machinery absorbing real power in any of a number of operating quadrant combinations
2obliged is an adjective but you translated as a verb
1بند برق
0power walk-in
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com